اجتماع و انبوهي شيء است بگونهاي كه موجب حصول تصور ضيق و تنگي ميان آن اشياء شود (المفردات في غريب القرآن، ذيل واژه حرج)
در قرآن نيز واژه حرج به معناي ضيق، تنگي، سختي و گناه به كار رفته است، چنان كه خداوند ميفرمايد :«.. مايريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد لِيُطâهركم...» (مائده، )۶
خداوند نميخواهد شما را در تنگنا و سختي قار دهد؛ لكن ميخواهد شما را مطهر كند. در جاي ديگر نيز آمده است.
«... ماجَعَل عليكم في الدّين من حرج....» (حج، )۷۸ (خداوند در مقام تكليف براي شما مشقت و سختي ننهاده است).
واژه «عسر» نيز متضاد «سير» است و در معني صعب، تنگ، دشوار، بدخويي، مشكل، سخت بكار ميرود. (محقق داماد، ۱۳۸۵، ص ۸۰) چنانكه خداوند فرموده است: «سَيَجâعَلُ اللهُ بَعâدَ عُسâرٍ يُسرا». خداوند بعد از سختي و مشقت براي شما راحتي و آساني قرار ميدهد.
رابطه عسر و حرج
بعضي رابطه ميان عسر و حرج را عموم و خصوص مطلق داشته و گفتهاند: «عسر اعم و مطلق از حرج و ضيق است؛ زيرا هر ضيقي عسر است؛ ولي عكس آن كه هر عسري ضيق باشد، صادق نيست (نراقي، ۱۳۱ ق. ص)۶۱ اما به نظر ميرسد كه رابطه مصاديق عسر و حرج، تساوي است نه عموم و خصوص مطلق؛ زيرا هر عملي كه انسان را به تنگنا و ضيق اندازد؛ دشوار و سخت هم هست و برعكس، هر كاري كه انجام دادنش براي آدمي سخت و شاق باشد، موجب تنگي و اعمال فشار بر او نيز ميشود. بعلاوه ضابطه تعيين مصداق عسر و حرج، عرف است كه مطابق آن، هر كاري كه موجب مضيقه و تنگنا باشد، حرج و دشواري نيز تلقي ميشود. وانگهي در روايات مستند قاعده نيز موارد استناد معصوم (ع) به آيه حرج، بيشتر مواردي است كه چيزي افزون بر سختي و صعوبت نداشته است؛ بويژه اينكه برخي علماء وجود عسر و حرج را در همه تكاليف محرز دانسته و براي تأييد نظر خود به ريشه لغوي تكليف (كلفت) استناد كردهاند. (محقق داماد، ۱۳۸۵. ص )۸۱
نكته مهّم ديگر تفاوت ميان تكاليف حرجي و مالايطاق است كه تشريع تكليف مالايطاق از طرف شارع امري محال و غير معقول است؛ اما تكليف به امر حرجي از سوي شارع اين گونه نيست.
|