در ترمینولوژی حقوق جعل این طور تعریف شده است: جعل به معنی تزویر و وضع است و مزور و وضاع به معنی جاعل است و همه آن ها به معنی ساختن امری است از روی قصد و بر خلاف واقع.
کشورهایی از قبیا انگلستان، کانادا، استرالیا هر یک تعریفی از جعل در مواد قانون جزای خود ارائه داده اند ولی متدسفانه در قانون مجازات اسلامی ایران هیچ تعریفی از جعل بیان نشده و تنها مصادیقی از جرم جعت را در ماده 523 قانون مجازات اسلامی مشاهده می کنیم. آنچه قابل ذکر است این مصادیق جنبه حصری ندارند و آمدن عبارت «و نظایر این ها» در اینماده نشان دهنده ی تمثیلی بودن آن است. بنابر این این مصادیق نیز جامع و کامل نیستند.
مهم ترین عنصر در جرم قلب حقیقت است. از نظر قلب حقیقت جعل را به دو دسته تقسیم کرده اند. جعل مادی و جعل معنوی.
«قلب حقیقت مادی یا جعل مادی عبارت است از تحریف حقیقت با عملی مادی ضمن باقی ماندن اثر خارجی مادی جعل در نوشته یا سند و غیر آن»
«در جعل معنوی مفادی قلب حقیقت در مطالب و مفاد یک نوشته بدون این که اثر خارجی داشته باشد به عمل می آید. به عبارت دیگر جاعل ابتدا حقیقت یک امر را در ذهن خود منقلب می کند و سپس همان دروغ را به صورت قلب شده وارد سند می نماید».
وجه تمایز مادی و معنوی در این است که در جعل مادی به ظاهر نوشته یا سند خدشه ای وارد می شود و آثار آن آشکار است مانند خراشیدن عدد رو ی چک. اما در جعل معنوی به ظاهر سند هیچ ایرادی نیست بلکه قلب حقیقت در مضمون نوشته وجود دارد و جاعل مطالب را به صورت تحریف شده وارد سند می کند.
«(قانون جرایم) نیوزلند مصوب 1961 نیز، در ماده 264، جعل را عبارت می داند از ساختن یک مدرک نادرست با علم به نادرستی ان به قصد ان که به هر شکل، چه در داخل نیوزلند وچه در خارج از آن، به عنوان یکمدرک صحیح مورد استفاده و عمل قرار گیرد. یا به این قصد که کسی به تصور این که این مدرک صحیح است اغوا به انجام یا عدم انجام کاری، چه در داخل نیوزلند و چه در خارج آن شود مجازات این جرم، به موجب بخش 265، حاکثر ده سال حبس است».
در کشورهای گروه کامن لا در سابق تنها اسناد رسمی می توانستند موضع جعل قرا رگیرند 1727 با تصویب قانون به صراحت بیان شده که اسناد غیر رسمی هم شامل جعل می شود.
نکته جالب در تعاریف گوناگونی که از جعل شده این است که در قوانین اکثر کشورها عبارت «ساختن مدرک» آمده است. از جمله این کشورها انگلستان، کانادا، استرالیا را می توان نام برد که به عنصر «ساختن» تأکید شده است.
|